دیروز رو اگر به عنوان یک روز عادی در نظر بگیریم صبح با استرس شروع شد تبدیل به غم شد تا ظهر تبدیل به ناراحتی ، بعداز ظهر عصبانیت، عصر خنده، شب دلتنگی و بامداد با بی حسی به پایان رسید. فکر میکنم آخر ترک میخورم از این همه احساساتی که توی یک روز با دوز بالا تجربه میکنم! از طرفی حال اکثر اطرافیانم هم این روزها خوب نیست و این بهم عذاب وجدان میده که از دیدن این حالشون متوجه میشم تنها من نیستم که بهم ریخته ام. یه حسی شبیه وقتی به دوست صمیمیت زنگ میزنی تا ببینی چقدر برای امتحان خونده و اون هم میگه هیچی. این بین اکثرا میگن فضای مجازی رو غیرفعال کن و خبرها رو نخون که من دلم برای همشون و مهربونیشون میره که به فکر منن اما خب من آدم فرار نیستم. هیچوقت توی زندگیم یاد نگرفتم اگر چیزی ناراحتم میکنه ناتموم به حال خودش رهاش کنم. درسته که اگر تلاشم نتیجه نده برام بی اهمیت ترین میشه اما رها کردن انتخاب اولم نیست.
پی نوشت: تفریحاتم این مدت نصف همیشه هم نیست چون واقعا حوصله ندارم اما بعضیاشون شاید مثل یه روتین توی زندگیم هنوز وجود داره که دوست دارم اینجا برای خودم هم که شده ثبت کنم. این روزها کتاب به سوی فانوس دریایی رو میخونم که اگر بخوام توی یه جمله وصفش کنم میتونم بگم رویایی و خیال انگیز و به شدت توصیفیه. با همه زیباییش اما موردعلاقه من نیست، حس میکنم زیادی برای روحیه من لطیفه! سریع میخونمش تا به کتاب 12 داستان خانم گلی ترقی برسم. حس میکنم اونو بیشتر دوست داشته باشم :)
فیلمهایی که دیدم (گویا متاسفانه سایت IMDb هم دچار بیماری زمینه ای شده . ناچارا لینک به سرچ مستقیم میذارم):فیلم Bullet Train که بنظرم توی ژانر خودش موفق بود یه اکشن کمدی همراه با پیچیدگی های خوب و مرتب. Bodies Bodies Bodies بنظرم ارزش یکبار دیدن رو داشت و خیلی من رو به یاد فیلم Ready or Not مینداخت. blonde رو نیمه کاره رها کردم و بنظرم ضعیفتر از اون بود که بخوام وقت بذارم. ژانر کلاسیک A Little Chaos که ضعیف بود نسبتا و Persuasion که از اون هم ضعیفتر بود اما رنگ بندی و طراحی صحنه و لباس خوبی داشت و من رو یاد Emma انداخت البته هر دو اقتباس نوشته های جین آستن هستن که شخصا اگر بین فیلمهای اقتباس شده از این نویسنده بخوام انتخاب کنم Pride and Prejudice رو ترجیح میدم ( البته به خوبی کتاب نیست!). closer رو هم دیدم که برای من اندازه تعریف هایی که ازش شده بود جالب نبود فقط بازی بازیگر ها رو دوست داشتم. آها No Country for Old Men هم بود که پایانش رو زیاد دوست نداشتم اما شخصیت سازی و داستان و بازی خیلی قوی و خوبی داشت. یادمه توی یه پوستر نوشته بود چرا شرورترین شخصیت های داستانی یه سکانس با لیوان شیر دارن که عکس خاویر باردم مربوط به این فیلم و عکس مالکوم مک داول مربوط به فیلم A Clockwork Orange رو کنار هم گذاشته بود. (پرتقال کوکی ساخته استنلی کوبریک هم جزو بهترین فیلمهای اقتباسی از کتابه که دیدم)
پانوشت برای خودم: تا اینجا تمام فیلمهای برتر و درصد زیادی از کل کارنامه کاری رایان گاسلینگ و جیک جیلنهال رو دیدم و دوست دارم سبکشون رو و اگر بخوام فیلمهای قوی و خوبشون رو بنویسم کلا یه پست میشه برای خودش! امیدوارم بار بعدی که مینویسم اون چند نفر دیگه که خودم میدونم به این اسامی اضافه بشن.
همیشه دوست. داشتم منم دقیقا یادم بمونه چیادیدم
چیکارا کردم
که بعد بیام دقیق بررسیش کنم
این که میتونی لیست فیلمهایی که دیدی رو بنویسی
و حتی تحلیلشون کنی تا حدودی
باحاله به نظرم
و تا حدودی خفن
منتظر یه پست از سری بهترین فیلم های که تا این جای زندگیم دیدم هستم
عزیزدلم


من هم در لحظه چیزی به یادم نمیاد خصوصا اون لیستی که آخر کامنت گفتی رو
اینها آخرین فیلمهایی بود که دیدم برای همین راحتتر مقایسه شون کردم اما چشم حتما چندتا پست راجع بهش میذارم. خوشحال شدم که دوست داشتی
خدا نکنه عزیزدلم.
لیمو همین که میگی الان بهتری و اون شدت از غم رو حس نمیکنی برات خوشحالم. دیگه تایید کامنت اهمیتی نداره فقط مهم رسوندن حس بود و اینکه آدم گاهی از شنیدن یه همدردی ساده هم حس خوبی میگیره.ضمن اینکه خوب کردی پست رو پاک کردی چون حال خودتم شاید با دیدنش دوباره مث قبل میشد. من میفهمم همدردی چقدر حس خوبیه وسط تاریکی مثل یه نور کوچولوعه که امید میده بهم.
تو اونقدر قوی هستی که حتی شده به زور و با ناراحتی هم فیلم میبینی و کتاب میخونی. منم همینطور. میتونم. اما بهم نمیچسبه. لذتی برام نداره. فیلم میبینم و میرم بیرون و گاهی یکارایی میکنم درکل همه فک میکنن من کنار اومدم و عین خیالم نیست اما درون من چیزی جز یه قلب شکسته و یه دنیای بهم ریخته وجود نداره.
گاهی که میرم پیاما و وویس های سین رو میخونم و گوش میدم به خودم میگم محاله اینا دروغ بوده باشه محاله من نمیتونم باور کنم. بهرحال ؛
بازم این جمله ی تکراری رو میگم. "زندگی جریان داره" .. میگذره.. زمین گرده و کارما و این حرفا هم وجود داره. شک ندارم
شک که هیچی مطمئن باش بهارجونم
جالبه من این روزها پناه آوردم به فیلم دیدن برای وقتایی که کنجد خوابه تا فکرای دیگه نکنم البته میبینم که برای تو روتینه و یه عادت قدیمی
بنظرم کتاب و فیلم شبیه یه دریچه مخفی ان که با ورود بهشون میری یه دنیای دیگه و یادت میره دنیای خودت چه شکلیه
+آره من یه جورایی به این سفر عادت کردم، دنیای خودمون اکثرا حرفی برای گفتن نداره :)
یاسمن جان کامنتت خالی اومده عزیزم
ضربان های احساسی اینروزهای زندگی هممون با استرس شروع میشه به خشم و غم و آه و گریه هم ختم میشه، این روزها هم جوانی ماهاست که داره میگذره و هرگز بر نمیگرده
همینطوره الی جان
عزیری




ممنونم ازت
نت نامحدود گرفتم فیلم هایی که معرفی کردی رو ببینم. بسم الله الرحمن الرحیم شروع میکنیم با اولین فیلم البته از یک نصف شب
اوه اوه یک شب تا صبحِ فیلمی!!
سلام عزیزم





ممنونم ازت
اره کمدی بهتره
بازم ازت ممنونم
همیشه شاد باشی
سلام بهت پری جونم


بوووس به تو
The Nice Guys و The Hangover هم کمدی هایی هستن که دوست دارم.
تو هم همینطور عزیزدلم
امان از این روزا
انگار یه وزنه ی سنگین روی آدم گذاشتن، خیلی سنگینن این روزا
ولی دمت گرم که بازم یه مقداری از تفریحاتت رو حفظ کردی
آه این بغض گران صبر نمیداند چیست...
نه بابا دیگه از حالت تفریح بیرون اومده و روتین شده، یه کم میتونه حواسم رو پرت کنه فقط
سلام لیمو جانم



امیدوارم حالت امروز بهتر باشه
چه همه فیلم دیدی.. تک تکشون رو روی لینکها زدم و رفتم ببینم چه ژانری هستن.. ترسناک دوست ندارم توی حال و احوال این روزا فکر میکنم کمدی برای حالمون خوب باشه..
امیدوارم روزات پر از انرژی خوب و شادی باشه
ممنونم که هستی
سلام به تو پری جان من

ممنونم از لطفت
اگر کمدی دوست داری Crazy Stupid Love و Definitely, Maybe بنظرم قشنگ بودن. اگر باز هم یادم اومد برات مینویسم.
من هم ممنونم هم بخاطر حضورت هم آرزوهای قشنگت
داشتم از اینجا رد می شدم گفتم سلامی عرض کنم و خسته نباشیدی بگم.خدا قوت بانو جان
سلام به شما. خیلی لطف کردید جناب قندک، همچنین به شما
سلام، امیدوارم حالتون بهتر شده باشه، کنار اومدن با این اوضاع احوال اصلا کار ساده ای نیست امیدوارم هرچه زودتر همچیز روال بشه:)
من اصلا فیلم نمیدیدم ولی این مدت، نمیدونم شاید حال بد آدم نکات مثبتیم داره،باعث شد برای گذروندن وقت به فیلم دیدن پناه بیارم.
ممنون از اینکه فیلم هایی که دیدین رو نوشتین:)♡
سلام عزیزم. ممنونم، حال دل تو هم خوب باشه.

بنظر من که حال بد هیچ نکته مثبتی نداره اما اینکه میخوای از وقتت استفاده دیگه ای کنی قشنگه. امیدوارم نظرت به نظر من نزدیک باشه و تو هم لذت ببری ازشون.
چقدر دوست داشتم مثل تو فیلم بینم ... یه زمانی واسه فیلم دیدن وقت میذاشتم ولی الان با وجود پسرم تقریبا هیچ فیلمی رو نمیتونم ببینم و به کلی فیلم دیدن از سرم افتاده
عزیزدلم
شما یک فیلم جذاب و زنده داری که روز و شبتون رو قشنگ میکنه با وجودش
مه فشاند نور و سگ عو عو کند!
هرکسی بر طینت خود می تند!
اندکی صبر....
....سحر نزدیک است!
جز صبر و امیدواری راهی نداریم :)
سلام لیمو جان :)

امیدوارم حالتون بهتر شده باشه، هر چند اینقدر این روزها خبرهای غمانگیز دارن از همدیگه سبقت میگیرن، که حالِ خوب واقعا کمیاب شده
عجب، ممنون از اینکه تجربهتون رو از فیلمها نوشتین. من معمولا به فیلمهایی میگم خوب نبوده که ابتدا و پایان مشخصی نداشته باشن. چون دوست دارم بعد از پایان فیلم، قشنگ با دستِ پُر برم بیرون
همیشه شاد و سلامت باشی
سلام آقای الیشاع جان :)
آره خیلی بهترم و بله واقعا و این به نوعی از فرد به فرد دیگه منتقل میشه.
+ من هم پایان فیلم خیلی برام مهمه، اینکه بتونه قانعم کنه جریانش منطقیه.
ممنونم، شما هم
سلاااام لیموی عزیز و مهربون.
کامنت خیلی خوبی گذاشتید .عالی. روحیه مو به کل عوض کردی.چه خوبه که هستی.ممنون
سلام جناب قندک.
خوشحالم که کامنتم باعث شادیتون شده
ولنتاین آبی را دیدم
و دو سه بار خدا رو شکر کردم که بچهها خونه نیستند
آقای ربولی


خب پس دفترچه خاطرات رو حتما ببینید، هم از اون قشنگتره هم زیاد نمیخواد نگران بچه ها باشین.
سلام به شما

من هم توصیه دوستان رو بهت تکرار میکنم که یه کمی فاصله بگیری. حتی شده برای چند روز و در حد تجدید قوا برای مواجهه با این حجم از اخبار...
نمیشه گفت کسی از این اوضاع خوشحاله و حال دلش این روزها خوبه ولی دیگه بعضی از ادمین های کانالها و... احتمالاً دارند به نفع خودشون عمل میکنند... ما باید فکر سلامتی روح و روان خودمون و عزیزانمون باشیم که شاید اینجوری بشه با ادامه این زنجیره، برای کل کشور یک حال خوشی رقم زد...
اینکه رفتی سراغ کتاب و فیلم خیلی خوبه... رایان جون رو می بینی از طرف من هم بهش سلام برسون
سلام زهره جان
باور کن که نمیتونم البته ین روزها وصل نشدن این محدودیت شکن ها! خود به خود این کار رو برام انجام داده اما خب نمیتونم بی تفاوت باشم.
+ فیلم و کتاب بودن از اول، همیشه هستن. اعتیاده، تفریحی نیست :))
++ چشمممم بسیااااار
فکر میکنم این احساس های متناقض که این روزا هممون درگیرشیم سوغات تغییره و اگه تغییر ثمره بده همین احساس های متناقض هم برامون خاطرات شیرینی میشه..
البته هنوز این برای خودمم دوردست و خیال انگیزه..
ولی امان از امید :)
چقدر حتی تصور اون روز قشنگه :))
لیمویی شب هر چه قدر تیره هر چه قدر طوفانی و پر رگبار، بالاخره صبح میشه و آفتاب خودش رو نشون میده. خب؟
خب ایراندخت جونم
منتظر آفتاب میمونم :)
لیمو جان

خیلی بعید به نظر میرسه اما امیدوارم روزهای روشنیپیشو رو باشه
اینکه نوشته بودی رها کردن انتخاب اولم نیست از نظر من قابل ستایشه .
شاید به خاطر اینه که وقتی خودم جایی کممیارم و دیگه نمیتونم ادامه بدم رهامیکنم اون لحظه در اوج استیصالم و مجبورم البته کم پیش میاد به اون درجه برسم .
اما میدونم که رها نکردن کار آدمای قویه :) آدمایی که نمیخوان به راحتی تسلیم بشن و اینم ذکر کنم این آدما درد خیلی بیشتری رو متحمل میشن اما مطمئنم این باعث میشه قوی تر از قبل بشن
مسیرت پر نور
میدونم همرازجان اما چه کنم که به امید زنده ام


ممنون عزیز من بابت محبتت و حرفهای قشنگت
همه آدمها فکر کنم توی اوج استیصال رها میکنن حتی خود من، به اون لحظه ات فکرنکن. به اولین لحظه ای که میفهمی یه مشکلی پیش اومده فکر کن و ببین برخوردت چیه و باید بگم بله واقعا دردناکه اما بلد نیستم سریع تسلیم شم :)))
ترجیح میدم در بیشتر اوقات باهاش روبرو بشم و بگم هم واقعا درگیر میشم و هم خوابم رو بگیره و هم روانی و روحی اذیتم کنه به قولی من سعی ام رو میکنم شد، شد. نشد هم نشد بالاخره تلاشمون رو انجام دادیم
در مورد فیلم جایی برای پیرمردها نیست یه جورایی من از خودم پرسیدم خب که چی؟ این همه دیدیم تا اون یارو بره جایی بمیره و اون روانی و ما رو ایستگاه کنند، البته این فیلم هم اقتباسی هست و از دید برادران کوئن روایت شده و باید رمانش رو خوند دید اونجا چی میگذره
بله فیلم A Clockwork Orange منظورم بود و با اینکه کتابش رو هم دارم ولی چون اول فیلمش رو دیدم حال یعنی خوش ندارم برم کتابش رو بخونم
آفرین دقیقا این جمله " من سعی ام رو میکنم شد، شد. نشد هم نشد" رو به خیلیا میگم. بنظرم نباید به خودم مدیون باشم که بعدها بگم کاش بیشتر تلاش کرده بودم :))
+آره خب بنظر من هم میتونست پایان بهتری داشته باشه. جدی؟ نمیدونستم و نخوندم کتابش رو :(
++ آقااا کتابش رو بخونید. فصل پایانی کتاب کلا توی فیلم ساخته نشده! البته بنظرم این هوشمندی سازنده رو میرسونه چون با توجه به پایان بندی، کتاب کلا متفاوت از فیلم شده.
عطار فرماید چاره این درد فقط دمنوش گل گاو زبون با لیمو هست و بس.امحتانش کن پس
عطار طفلک در دوره ما نبوده. کار از این حرفها گذشته،مگر توی دمنوش گل گاوزبون غرق بشیم که آرامش پیدا کنیم...
آفرین لیمو جان! "ترک" رو خیلی خوب اومدی.خیلی ادیبانه ومحترمانه!!
می شد جور دیگرهم نوشت حتی
نه دقیقا منظورم ترک بود. مثل یک لیوان که هی سرد و گرمش کنن و ترک بخوره تا بشکنه :)
شما را به خدا آدرس بگذارید لطفا لیموی عزیز
کلی باس بگردیم تا پیداتون کنیم بوخودا
ببخشید حق دارید. حتما.
لیمو جونم

امیدوارم روزهای خوب زودتر برسه،روزهایی که همه از حال خوبمون بنویسیم.
سنم کمتر که بود وقتی تاریخ میخوندم همش خدا رو شکر میکردم که توی دوره های قبلی به دنیا نیومدم و تو روزگار ما خبری از جنگ و قحطی و آدمکشی و...نیست.
خبر نداشتم قراره ما هم بهنوعی شاهد سختی های مختلفی باشیم که جای همه دوره های تاریخی رو پر میکنه
حالاخدا کنه همه چی درست بشه،این ارزش همه سختی ها رو داره
رها جانم
من هم خیلی امیدوارم. خیلی خیلی زیاد.
آره فکرش رو هم نمیکردیم همه با هم به سرمون بیاد...
ممنون از معرفی فیلمها، خیلیهاشون رو ندیدم باید بذارم تو لیست دانلود:)
خواهش میکنم، امیدوارم که به کار بیاد و شما هم دوست داشته باشین.
من همیشه فرار میکنم چون روحیه برخورد با تنش ندارم
Bullet train فوق العاده س ، مضمون فلسفی ش رو خیلی دوست دارم ، دیوید لینچ کارهاش عالیه
من حتی اگر بخوام هم نمیتونم. انگار بهم وحی شده که باید مسئله حل بشه.
من هم خیلی خوشم اومد و نتونستم ایراد خاصی ازش بگیرم :))
سلاااام و هزاران درود بر لیموی عزیز
امیدوارم همواره در صحت و سلامتی کامل بسر ببری
سلام و درود به شما
خیلی ممنونم جناب قندک. همچنین شما و عزیزانتون
امیدوارم حالتون بهتر بشه به زودی و شادی و خوشحالی رو بیشتر از قبل تجربه کنین

چقدر فیلم خوب معرفی کردین.
متاسفانه من هیچکدوم رو ندیدم و کلا به ندرت فیلم میبینم.
ولی به نظر میاد فیلمهای خوبی باشن
همیشه موفق باشین
سلام و خیلی ممنونم از آرزوهای زیباتون

من هم برای شما و عزیزانتون موفقیت، سلامتی و شادی زیاد آرزومندم.
+ نه همشون هم خوب نیستن، بیشتر ثبت اینکه چی دیدم بود. ممنون از لطفتون
فیلم دیدن و کتاب خوندن دیگه از قسمت تفریحات اومده بیرون و جزو زندگیم شده. وقتی دانشجو بودم توی زمانی که منتظر بودم تا استاد بیاد سر کلاس هم کتاب میخوندم.
این روزا کلا هیچکس خوب نیست و این خودش باعث میشه همه در غم فرو بریم، مثل یه باتلاق که هر چی بیشتر دست و پا میزنیم، پایینتر میریم...
کاش فردا بهتر از امروز باشه...
آخه حجم اتفاقات انقدر زیاد و مهیبه که حتی اگر توی باتلاق دستمون رو به درخت کنارش بگیریم اون رو هم میکشه داخل...
دوست دارم به جای کاش بگم حتما اما دروغ نگم یه کم ترس و شک دارم که نمیذاره قاطع باشم. کاش حتما بهتر بشه :))
درسته و موافقم رها کردن اصلا گزینه خوبی در مواجهه شدن با مسائل نیست، باید تلاشمون رو کنیم
از تمام فیلمهای گفته شده فقط دوتای آخری رو دیدم چون حوصلهام نمیکشه چیز جدیدی ببینم، هردوتا آخری جز محبوبهام هست و اتفاقا به نظرم پایان No Country for Old Men خیلی خوب بود به جز کشته شدن اون جوشکاره که برام غیرقابل هضم بود.
روحیه شما هم اینطوریه؟ با اینکه بیشتر اذیت میشیم اما چه میشه کرد.
"خــــطــــر اسپــــــو یـــــل"
خب من هم همون قتل برام بد بود. کل فیلم خودش رو نجات داد که آخرش جنازه ش رو ببینیم؟! حتی نحوه قتل رو هم نشون نداد!! منظورتون از آخری پرتقال کوکی بود؟ خیلی خوبه البته کتابش پایان بندی منطقی تری نسبت به فیلم داره.
وااا ادامه اش نیومد که نوشتم تو باید بری دانشجو بشی چون کلی فیلم می بینی و من به زور هفته ای یکی می بینم
آخ عزیزم یه پستی قبلا گذاشته بودم راجع به این مسئله. متاسفانه یکی از باگ های بلاگ اسکای اینه که اگر وسط متن اموجی بجز اموجی های خودش استفاده کنی (مثلا اموجی های گوشی) بقیه نوشته رو میخوره :((
توی بلاگ اسکای امکان ویرایش کامنت ندارم وگرنه الان بقیه ش رو ازت میپرسیدم و اضافه میکردم.
جانم بهت که انقدر مهربونی ، فیلم که وقتی نمیگیره
سلام
من هیچ کدوم از این فیلمارو ندیده بودم فقط اِما رو دیدم :)))))
سلام عزیزم
این چندوقت چون زیاد حوصله نداشتم فیلم تکچین نکردم و بیشتر فیلمهای جدید که اومدن رو دیدم پس طبیعیه ندیده باشی.
اگر اما رو دوست داشتی اون فیلمهایی که نوشتم اقتباس از کتابهای جین آستن بودن رو ببین، دوستشون خواهی داشت :))
سلام
همین چند روز پیش آهنگاهای فیلم لالالند (از رایان گاسلینگ) را دانلود کردم و شبی یک بار دارم گوششون میکنم!
اما باید اعتراف کنم که هیچ کدوم از فیلمهائی که نوشتین ندیدم
سلام به شما
آخ گفتین من عاشق قطعه پلانتاریوم و آهنگ سیتی استار اون فیلمم. از اون فیلمهای فراموش نشدنی... فیلم چیه شما توی اون زمان داشتین جون آدمها رو نجات میدادین
+ فیلم های دفترچه خاطرات و ولنتاین آبی (یا ولنتاین غمگین) از رایان گاسلینگ توی ژانر لالالنده تقریبا و زیبان اگر وقت کردید ببینید.
همه چیز بهم ریخته و همه چیز در هاله از ابهامه ولی کاش نگذرن از این روزها و فراموش نشه
واقعا ساناز واقعا. اینکه بعضیا همین الان هم زیر سوال میبرنش قلبم رو نصف میکنه...
فکر کنم تو به جای من باید بری دانشجو سینما بشی
نه عزیزم شما میری شاهکار میسازی من میبینم کیف میکنم.
من چند سال قبل بخاطر فشارهای روحی که داشتم دچار یه سندروم شده بودم که دائما درد داشتم....
از دیروز دوباره شروع شده. دقیقا عین همین حالی که میگی. امید، ترس، خشم، غم و همه این احساسات رو بارها در طول روز تجربه میکنیم. اما اون امید تهش هست. اون خشمه محرک انجام یه کاریه...
نمیدونم شاید من هم الان دچارشم. به خودم شک میکنم، به شدت ناراحتم در حدی که از بغض اشکم درنمیاد بعد یهو تبدیل به یه حس دیگه میشه مثلا ترس! این امید هر چند روز یکبار به سراغم میاد و باز میره اما سعی میکنم در برخورد و صبحت روزمره با بقیه نشونش بدم که ناامید نشن.