لیمو در جست و جوی زمان از دست رفته
لیمو در جست و جوی زمان از دست رفته

لیمو در جست و جوی زمان از دست رفته

فیلم ؛ دیدن یا ندیدن، مسئله این است.


تا حالا پیش اومده که بگین کاش فلان فیلم رو نمیدیدم؟ یا اینکه یه فیلم رو بارها ببینین؟

معمولا آخر هفته سعی میکنم حداقل دو تا از فیلمهای لیست فیلمهایی که باید ببینم رو ببینم. این هفته نوبت رسید به se7en که اگر ندیدین حتما پیشنهادش میکنم. بعدی فیلم the ides of march  که موضوعش جالب بود و mortdecai  با بازی زیبای جانی دپ. هر سه فیلم تقریبا خط معمایی مورد علاقم رو داشتن اما اولی و آخری بیشتر.

در کنار هالیوود جان، تقریبا یک ماه بود که دنبال فرصت بودم به سینما برم  و فیلم  مجبوریم ساخته رضا درمیشیان رو ببینم تا اینکه دیروز بصورت آنلاین اکران شد و من خوشحــــــال شروعش کردم اما متاسفانه ویران شدن این خوشحالی دیری نپایید. من شخصا علاقمند به فیلمهای اجتماعی ام اما این فیلم به قدری سیاه ساخته شده که رسما از شدت اغراق حس میکنید جناب آقای ویکتور هوگو باید به زندگی برگردند و بینوایان رو با کمک این نویسنده بازنویسی کنند! در کنار این ماجرا اصلا با فیلمبرداری نتونستم رابطه خوبی برقرار کنم و در نهایت لیمویی بودم که فیلم رو نیمه کاره رها کردم و اعصابم رو نجات دادم.


پی نوشت: مشغول غر زدن بودم و سعی داشت آرومم کنه و پادرمیونی  میکرد که کارگردان رو ببخشم!

 برای ختم ماجرا گفتم : شاهد باش که هیچوقت حتی دیگه یک دقیقه از وقت عزیزم رو برای تماشای فیلمهای این کارگردان هدر نمیدم!!

در جوابم با جدیت تمام گفت : واقعا هم. حیف اون چشمها.

و داستان فراموش شد

یه سکانس خاطره

- عینکت رو میشه برداری؟

+ باشه.

-خب چرا چشماتو میبندی؟! میخوام ببینمشون.

+آخه وقتی عینکی ها ، عینکشون رو برمیدارن تا چند دقیقه چشماشون ریزه.

- مگه گفتم میخوام ببینم چه شکلیه؟ فقط میخوام ببینمشون.

+چرا؟ (با خنده)

-می خوام فراموششون نکنم و یادم بمونه تا برگردی.

+(زیر لب) من که یادم میمونه ، عمرا یادم بره.

- خب تو حافظه ات قویه، من زود از  یادم میره. (با لبخند)

+( از اون نگاه ها و دوباره یه حرف نامفهوم زیرلب)