لیمو در جست و جوی زمان از دست رفته
لیمو در جست و جوی زمان از دست رفته

لیمو در جست و جوی زمان از دست رفته

این کاسه لبریزه

صفحه ی پیامک رو بستم و گوشیم رو روی میز کنار کیبوردم گذاشتم. سرمو چرخوندم به سمت پنجره و یک هواپیمای سفید بین ابرها و آسمون آبی دیدم که بنظرم اومد برق میزنه از تمیزی. یاد حرف پریش افتادم و توی دلم گفتم : چی میشد هواپیماها ستاره دنباله دار باشن؟ یهو دیدم انقدر تو فکرم که داره از قاب پنجره رد میشه سریع گفتم میشه خوشبختم کنی؟ بعد اشکم چکید. تا کِی باید خوشبختی و شادی رو از شمع های کیک تولد و سفره هفت سین بخوام؟! سه روزه دلم میخواد پام رو که از در بیرون میذارم یه راه دیگه برم، برم یه جایی که هیچی نباشه، شبیه اونظرف دنیای دکمه ای کرولاین که تمام هستی نابود میشد. اصلا دلم میخواست آه. آدم به هیچکی نمیتونه بگه. همه سریع دنبال این میگردن که با کی دعوات شده؟ از کی ناراحتی؟ با خودم. با تمام جهان. با سرنوشت. اصلا هرکی. مهم اینه که خسته ام. ناراحتم. میدونم که ممکنه بخاطر پی ام اس باشه، میدونم ممکنه بخاطر عزای این چند روز باشه اما شاکی ام. کاش محض رضای خدا این اشکها آرومم میکرد. کاش همه خوشبخت میشدن. کاش جوونهای دسته گل پرپر نمیشدن. دلم برای خودم و همه میسوزه...
نظرات 9 + ارسال نظر
Pariiish دوشنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 02:08 http://Magicgirl.blogsky.com

سلام لیمو جانم
دچار یه بیچارگی دسته جمعی شدیم انگار.حال هیچکدوممون خوش نیست.
منم هی سعی کردم تمام بدخلقیام و عصبانیتامو حال بدمو بندازم گردن پی ام اس.ولی کاش حالمون یکم خوب شه. کاش انقدر همه چی سخت نگذره.
این که تو حال بدت به یاد من افتادی باعث خوشحالی و دلگرمیمه
امیدوارم هرچیزی که حال دلتو خوب میکنه به سرعت یه ستاره دنباله دار اتفاق بیفته.
(۱۲تا ۷۰ کیلومتر بر ثانیه)

سلام پریش قشنگم
عزیزدلم ممنون از آرزوی قشنگت

Pari یکشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 15:23

امیدوارم در بین این همه غم بتونیم روزی شادی رو بغل بگیریم ....

امیدوارم پری جان. امیدوار و خسته...

سحر یکشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 02:19 http://Senatorvakhanomesh.blogfa.com

دلم به حال همه و خودمون می سوزه چقدر راست گفتی لیمو

شما دو تا فرشته داری که کل دنیا هم بره، برای خوشبختیت بودنشون کافیه.

علیرضا جمعه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 19:54 https://nneverland.blogfa.com/

آخ که چقدر من این پست رو فهمیدم، چقدر شبیه به خودم بود
انگار با این پست منو از پشت نقابم بیرون آوردی

خیلی خوب نوشتی، و چقدر بد که آدم به هیچکس نمیتونه بگه یا بفهمونه از خودش، جهان و سرنوشت شاکی و خسته است

آره گاهی بده اما گاهی واقعا حوصله توضیح ندارم، حوصله بدفهمی و اینکه باز بیام بگم نه اینطوری نیست و ... . خیلی خوشحالم که انسانهایی رو میشناسم اینجا که اینطور نیستند و غم رو محترم میشمارن.فکر میکنم گاهی فقط لازمه به غمگین بودن کسی احترام گذاشت بدون فهمیدن دلیلش.
و متاسفم که نقابت رو برداشتم بیشتر دوست دارم شاد باشی.

آرش جمعه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 13:41 https://apblog.ir/

سلام
امیدوارم حالتون هر چه زودتر خوب بشه و خوشبختی مهمون لحظه لحظه‌ی زندگیتون باشه.
منم خیلی وقتا دلم میخواد که کاش مثل نارنیا یه کمد داشتم که داخلش یه در بود به یه دنیای دیگه یا حتی مثل برنارد یه ساعت داشتم که بتونم زمان رو توی لحظه‌هایی که شادی‌های کوچیکی دارم نگه دارم و همه‌ی چیزای دیگه رو فراموش کنم...

سلام
ممنونم چه آرزوی قشنگی
ساعت برنارد که واقعا اومد و شد آرزوی همه ی ما از کودکی تا امروز و نارنیای زیبا و وسیع. بهش که فکر میکنم ما واقعا با رویاهامون بزرگ شدم، شاید دلیل عدم پذیرش اینهمه سختی و سیاهی همین باشه.

پریسا چهارشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 08:48 http://parisabz.blogsky com

سلام عزیزم حالت رو به خوبی درک کردم ولی دعا می‌کنم همه چیز خوب بشه و به آرامش برسیم به اجبار دلمون رو خوش کنیم به گذر زمان

سلام پریسا جانم بله به اجبار...

شادی چهارشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 08:26 http://setarehshadi.blogsky.com/

لیمو جان یک تفال بزن به حضرت حافظ بلکه دلت آروم بشه.

چشم ستاره جون

ربولی حسن کور سه‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 16:18 http://Rezasr2.blogsky.com

سلام
به امید روزی که همه مون شاد باشیم.

سلام به شما
عمرم رفت در این انتظار و امیدواری...

قره بالا سه‌شنبه 9 اردیبهشت‌ماه سال 1404 ساعت 15:40

عزیزدل من
این روزا حال هیچکس خوب نیست
مواظب خودت باش
برو آبی رو بوس کن
مامان و بابات رو بغل کن


چی بگم قره بالاجان. جز این راهی نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد