چندوقته که با خودم دچار درگیری شدم. همهی ما خصوصیات و اخلاقهایی داریم که اکثرا ازشون اطلاع داریم (بعضی از اخلاقهامون رو خودمون هم نمیدونیم! عجیب نیست؟!) و گاهی ازشون راضی هستیم و گاهی نه. نمیدونم چندنفر دیگه ممکنه اینطور باشند اما در بعضی از موقعیتها واقعا نمیدونم باید چه رفتاری داشته باشم؛ خودم باشم یا چیزی که بقیه تایید میکنند و فکر میکنم درستتر باشه. در پی این درگیریهای ذهنی دیروز متنی خوندم که هر چی بیشتر سعی کنی به چشم بیای، بیشتر از چشم میفتی. به این فکر کردم که با هرکسی که خواست نظرم رو جلب کنه ( در هر زمینهای و نه تنها مورد علاقهی عاشقانه قرار گرفتن) چه رفتاری داشتم و برعکس وقتی از کسی خوشم اومده چه رفتاری نشون دادم. بله برای من متفاوت بوده رفتارم اما سوال اینجاست که آیا این بده؟ اصلا اگر تغییری در رفتار فرد نباشه شخص مقابل چطور قراره متوجه بشه؟!
من در درصد خیلی بالایی از زندگیم خودم هستم. این خودم بودن به معنی اینه که واکنشم در لحظه چیزیه که بهش اعتقاد دارم نه دستورالعملهای از پیش تعیین شدهی روابط انسانی. اکثر اوقات وقتی کسی بهم میگه روال یک رابطهی دوستانه، عاشقانه و یا خویشاوندی فلانه کلا متوجهش نمیشم و دوستش ندارم. آیا بنظرتون اشتباه میکنم؟!
پ.ن : امروز متوجه شدم هر پستی که میخوام بنویسم دلیل نوشتنم رو توضیح میدم. چرا آخه؟ این هم یه اخلاق تازه کشفشده
منم این دغدغه رو زیاد داشتم. مدام میسنجیدم که آیا این رفتارم درسته یا نه؟ اون یکی چطوری برداشت شده؟ این یکی عواقبش چطوره؟
بعدا یاد گرفتم به خودم فرصت اشتباه کردن بدم. فرصت بدم که حتی گاهی کار احمقانهای انجام بدم. فرصت بدم که اینقدر همه چیز رو نسنجم و گاهی در لحظه حرفم رو بزنم.
به هر حال انسان بودن ما انسانها به همین چیزهاست دیگه.
دقیقا جمله آخر رو قبول دارم، اصلا زندگی انسانی همین تجربه هاست.
بنظر من سوای اینکه بعضی ادم ها چارچوب خودشون رو حفظ میکنن و بعضی ادم ها یه جورایی طبق خواسته دیگران پیش میرن..
یه نکته اساسی هست اونم یه سیستمیه که همه آدما دارنش و اونم اینکه ما رفتارمون رو طبق چیزایی که از دیگران میگیریم تنظیم میکنیم مثلا وقتی یکی خیلی مهربون باهامون حرف میزنه مام با اون ادم ملایم میشیم یا وقتی کسی رو دوست داریم متفاوت رفتار میکنیم باهاش..
بنظرم خوبه ادم هرکاری رو که فکر میکنه درسته انجام بده مهم نیس مدل بقیه چجوریه یا اونا چجوری عمل میکنن..
یه وقتایی باید به غریزه خودمون اعتماد کنیم و طبق همون پیش بریم صرفا حالا شاید بقیه دنیا منهای تو جور دیگه ای فکر میکنن..
کلمه ای استفاده کردی که من رو به فکر برد : غریزه. درسته، یه جاهایی غریزه خودمون بهترین راهنماست حتی شاید به مسیر دقیقا درست هدایت نکنه اما چون مسیر انتخابی ماست بعدها هم ازش پشیمون نمیشیم چون ذات خودمون همون بوده.
دقیقا همینطوره . هرچی بیشتر بخوای به چشم بیای از چشم میفتی
طببق تجربه ام هرجا که تمام و کمال خودم بودم بیشتر دوست داشته شدم. امان ازون موقعایی که ازیکیخوشت میاد و یکم نقش بازیمیکنی.. کاملا نتیجه معکوس میده
دقیقا همون وقت ها. دقیقا
منم خود خود خودمم. گاهی به ضررم بوده گاهی هم نه. این مردم حتی فرشته هم باشی واست یه حرفی دارن و روت ایراد می زارن. خودت باش که قشنگترینه ولی گاهی سیاست هم لازمه و بعضی ها جنبه ندارن
آخ خب همون سیاسته رو میگم دیگه. میگن این رو نگو که فلان میشه اون رو بگو که بهمان نشه.
خلاصه گیر افتادم.
توضیح نمیدی، مقدمه مینویسی که خیلی هم خوبه. ذهن خواننده آماده ی خوندن و برداشت اون چیزی میشه که تو مد نظرته.
دیگران رو نمیدونم ولی من همیشه خودم بودم. کاری که فکر می کردم بنظرم درسته انجام میدم و برام مهم نیست نتیجه چی بشه. از توضیح دادن خودم بدم میاد چون کسی که مدتی با من سلام و علیک داره میدونه همینیه که نشون میدم.
خیلی عیبها دارم ولی خب بازم همینه که هستم.
خیلی عادتها هم دارم که مثل همه جزوی از شخصیتمه: برام مهم نیست چند نفر دور و برم باشن، گلچین می کنم و با همونا راحتم. اسمشو هم از خود راضی بودن نمیذارم، بنظرم به خودم احترام میذارم. کاری که هر انسانی باید بکنه.
ممنون نسرین جون که وقت میذارید و میخونید. نسبت به این توضیح دادنه داشتم حس بدی پیدا میکردم و سعی داشتم خوردم رو تغییر بدم.
من خیلی وقتها برای اینکه کسی ازم رنجیده نباشه خودم رو سانسور میکنم.
چقدر خوب میشه اگر بتونیم اینجوری باشیم
به عنوان فردی که مدت طولانیای رو بر اساس چارچوبها یا به قول خودت دستورالعملهای از پیش تعیین شده، رفتار کردم و به شدت ضربه خوردم(تا جایی که انگار تو یه سیاهچاله ی "عدمِ من بودن" گم شدم) معتقدم که همیشه و همه جا باید خودِ خودمون باشیم :)))
مریم عزیزم
بابت موضوعی با بقیه مشورت میکنم و متاسفانه در این مورد من هم به همین سیاه چاله دارم میفتم،الان هم دستهام رو لبه چاه گرفتم و دارم کمک میخوام چون واقعا اعصابم بهم ریخته از اینهمه تناقض و دستورالعمل
عزیزم وابسته به شرایط این خودم بودن یا نبودن تغییر میکنه احساس میکنم همه مون کمابیش همچین حالتی رو داریم .
البته نسل امروز جامعه که بچه های ما باشن زیادی خودشونند و من اینو نمیپسندم . نسل ما وقتی از بزرگتری، رفتار اشتباهی میدیدیم یا میبینیم اصلا واکنش نشون نمیدیم معمولا سکوت میکنیم و ... خب اگر قرار بود خودمون باشیم که خیلی باید واکنش تندی نشون بدیم . تو جامعه هم که دیگه تقریباً پروردگار تظاهرم ح/جاب اج/ باری و .... ولی خب تو اداره خیلی وقتا خودمم مثلا به هیچ عنوان کاری به کار مدیرا و اینکه چه رفتارمنفی دوست دارند داشته باشیم ندارم به هییییچ دلیلی برای خوشایندشون حرکتی انجام نمیدم و ...
مهربانو جان من بارها از بچه های 14 یا 15 ساله شنیدم که چون یکی بیشتر از من زندگی کرده دلیل نمیشه بهش احترام خاصی بذارم. حالا نمیدونم دلیلش عبور جامعه از سنت هاست یا صرفا بچگی و درک نکردن گذر ایام و دردها و تجربه ها. حس میکنم یه جایی بین اون سکوت شما و رک بودن اینها جای درست باشه اما حقیقتا هنوز به راه حل اصلی نرسیدم و بیشتر از روش شما استفاده میکنم! در مورد تظاهر در جامعه هم که من همیشه میگم ما خانمها خصوصا توی هر موقعیتی شخصیت مستقلی معرفی میکنیم و انگار این داستان تبدیل به روال عادی شده. بطور مثال کسی که صرفا همکار ماست شاید اگر بیرون از کار ببینه نمیتونه شناسایی کنه
از یک پدر دوقلودار بشنو
خودت باش
چون دوقلو دارید نظرتون ضربدر دو میشه
ممنون . حتما
به نظر من هرچقدر هم شعار خودمان باشیم و اینها سر بدیم آخرش همچون توی موقعیتهایی خواسته و ناخواسته تظاهر میکنیم.
ولی دیگه اینجا به بعدش مهمه... تا کی میتونی تظاهر کنی؟ کی خود واقعیت و نشون میدی؟ یا نه... اصلا از اول چرا تظاهر کردی؟
آره خب خیلی جا ها اصلا اقتضای جامعه این میشه که خودت نباشی اما اینکه بیشتر تظاهر باشه یا حس درونی هم مهمه.
در مورد جمله دوم هم فکر میکنم برای همین افراد مسن اغلب رک و ناراحت کننده حرف میزنن چون دیگه حوصله تظاهر ندارن.
سلام
به نظر منم هرکسی باید خودش باشه
البته یه عده ای هم این وسط بد نیست یه نگاهی به چهارچوبهای اخلاقی بندازن
بعضی از آدمها اگه همیشه خودشون باشن باعث دردسر بقیه میشن و بد نیست گاهی یه بازبینی بکنن
سلام
به نظر من کلمه چهارچوب خیلی درسته. اینکه خودمون باشیم اما در چهارچوب اخلاق و انسان دوستی
سلام
والا یه زمانی دانشمندان میگفتن آقایون در عرض ۸ ثانیه عاشق میشن.پس اگه از کسی خوششون بیاد با یه کم دیدن و معاشرت باهاش تکلیفشون مشخصه.نیازی به جلب توجه نیست
برای خانم ها اگه اشتباه نکنم این زمان ده روز بود .خانم ها دیر تر عاشق میشن
اما در روابط معمولی به نظرم همون رعایت ادب کفایت میکنه.اینکه مثلا بزرگتری ببینی احترام بزاری و مودب باشی.به سبک خودت زندگی کن
سلام عزیزم
چه دیدگاه جالبی، کاش همینطور باشه.
بله ادب که حتما. اون داستانش جداست.
سلام لیموی من لیمو ترش
سلام بهارجونم، بهار مهربونم
حله
از نظر اخلاقی درستش اینه که همیشه خود واقعیمون باشیم
اما من خودم بسته به شرایط گاهی خودمم گاهی تظاهر میکنم
بنظرم این هنر زیستنه که تو داری و ازش استفاده میکنی
نه نه تضمینی اینو انجام بده مشکلی نیس
باشه روی حرفتون حساب کردم هاااا
آخ آخ لیمو جان امان از این توضیح اضافه که منهم دچارش هستم و در حال تمرین برای اصلاحش
آره شادی جون جدیدا خیلی بهش حساس شدم. من هم سعی دارم اصلاحش کنم.
فکر کنم اینکه خودت باشی از همه چیز مهم تره ولی نکته اینجاست آدم بعضی جاها باید بدونه تو یسری واکنش ها و برخوردها چجوری عکس العمل نشون بده که بهترین نسخه از خودش رو ارائه بده .
اینجوریه که کتاب های رفتارشناسی و این چیزارو باب کردند و آوردند دیگه
خب همین دیگه. بعضی وقتها نمیدونم باید توی اون موقعیت خودم باشم یا به اون کتابها و مشورت ها گوش بدم
واقعیت اینه که خیلی وقت ها هممون رفتاری داریم که رضایت طرف مقابل رودربرداشته باشه .این گاهی ازادب واحترام وشعوره.گاهیم نادیده گرفتن خود وپنهان کردن خودواقعی که این بده
خب این رسما اسمش میشه تظاهر چون حست رو دروغ گفتی. بیشتر منظورم عکس العملیه که نشون میدیم. مثلا عرف اینه که وقتی کسی رو میبینی سلام کنی اما خودت چون فرد برات عزیزه بغلش میکنی. حالا اینجا باید به چیزی که همه میگن (سلام کردن) عمل کنی یا چیزی که خودتی؟
تحت هر شرایطی ادم باید خود خودش باشه
کاش اینو بتونیم یاد بگیریم ب درستی
بله یاسمن جانم. حس میکنم کفه ترازو انتخاب به این سمت سنگینتر شد.
اصن بهترین کار همینه که آدم همونجوری که هست یعنی خود واقعیش رفتار کنه (-:
بله نظر اکثریت تا اینجا همینه اما تنها چیزی که شک به دلم میندازه اینه که نکنه این مورد هم مثل تعارف باشه. همه میگن تعارف خوب نیست و تعارف نکنید بعد اگر تعارف نکنی ناراحت میشن.
دستورالعملا و راهکارا به نظر من یا عام و کلی و بدون درنظر گرفتن تیپ شخصیتی هستن یا خیلی زرد و خجالت اور, در صورتی که آدما حتی با وجود دسته بندی های تعریف شده خیلی لایه و زیرلایه های شخصیتی دارن و گاهی خیلی غیرقابل پیش بینی و خلاف انتظار رفتار میکنن. بیشتر اوقات فقط زمان و ازمون و خطا بهت میگه این آدم چه کاراکتری داره. به نظرم اشتباه نمی کنی و اینکه تو قالب تعریف شده جا نمیشی یه پوینت مثبت حساب میشه
سمرجانم
من هم بنظرم این دستورالعملها کلی و جمعیه و نمیشه برای هر نفر صدق کنه اما خب دوستی دارم که مدام اینهارو بهم گوشزد میکنه و دچار گیجی میشم
خیلی ممنونم بابت محبتت
سلام لیمو جان
منم مدت هاست که با این جور مسائل سرو کله میزنم،خودم باشم یا ادا درآرم؟؟
چیزی که بهش رسیدم اینه که یه منش و روش خاص برای خودم پیدا کنم که عمیقا به درستیش باور داشته باشم.اینجوری در هر حالت بهترین خودم میشم.راستش رو بخوای اینکه فقط بخوایم خودمون باشیم هم درست نیست.گاهی ما توی اشتباهیم متقابلا فقط به خواست دیگران بودن هم غلطه چون هیچ مدرکی نیست که نشون بده دیگران همیشه درست میگن.کلا راه وسط از همه بهتره.
سلام رها جان
آره فکر کنم به مرور این قضیه ساخته میشه یه چیزی مثل سلام کردن. من هم با اینکه برام سخته اما باید یه جاهایی رو عادت کنم، فقط امیدوارم اون روش خاصی که برمیگزینیم واقعا خوب باشه 
ممنونم که وقت گذاشتی
سلام
به نظرم اخلاق ما دو جور هست،۱. اخلاق و رفتارهای عمیق و اصلی که تغییرش ناممکن یا زمان بر هست چون مارو میسازه و ۲.یه سری رفتار و اخلاقمون سطحی هست و میشه سریع تغییر داد.
به همین خاطر هیچ وقت نمیتونیم خود واقعیمون رو نشون کسی بدیم بلکه به خاطر شرایط و زمان و مکان و طرف تقلیلش میدیم پیشروی یا عقب نشینی میکنیم اخلاقهای سطحی مون رو عوض میکنیم و .. البته مثال نقص هم میتونیم پیدا کنیم اما کلیت همینه.
بهترین کار همینه که روندی که تا الان طی کردیم جلو بریم به جای این که رفتارهای عمیقمون رو عوض کنیم (همون جایی که گفتید هر چی بیشتر سعی کنی به چشم بیای، بیشتر از چشم میفتی.) تو اخلاقیات سطحی انعطاف پذیر باشیم.
سلام
بله به نظرم شما حالت منطقی و جزء نگرِ خودمون بودن رو گفتین.کامنتتون خیلی خوب بود ممنونم از نگاهتون
سلام
این که خودتون هستین عالیه اصلا هم نیاز نیست به کسی توضیح بدین
سلام به شما
خیلی ممنونم. نظرتون باعث دلگرمیم شد. بعضی وقتها شک میکنم به راهم...
پ.ن: بابت حضورتون هم خیلی ممنونم